سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

آورده اند که در آن وقت که شاه مردان را ضربت زده بودند، صعصعه بن صوحان پیش وى آمد و گفت : یا امیر المومنین ! مدتى است که مسائلى چند در خاطر من مى گردد. من خواستم که از حضرتت سئوال کنم ، هیبت تو مرا مانع شد. اگر اجازت فرمایى بپرسم ؟ گفت : بپرس . گفت : یا امیر! تو فاضلترى ، یا آدم ؟ گفت : یا صعصعه ! تزکیه امرء نفسه قبیح .(60) یعنى : قبیح است که مرد خود را بستاند اما چون مى پرسى ، (مى گویم ) آدم را از یک چیز نهى کردند، وى بدان نزدیک شد (و بخورد) و بسیار چیزها بر من مباح کردند و من آن نکردم و گرد آن نگشتم و بدان نزدیک نشدم .
گفت : تو فاضلترى ، یا نوح ؟ گفت : نوح بر قوم خود دعاى بد کرد و من نکردم ؛ و پسر نوح کافر بود و پسران من سیدان جوانان اهل بهشتند.
گفت : تو فاضلترى ، یا ابراهیم ؟ گفت : ابراهیم گفت : رب ارنى کیف تحیى الموتى (61) و من گفتم : لو کشف بى الغطاء ما ازددت یقینا .(62)
گفت : تو فاضلترى ، یا موسى ؟ گفت : حق تعالى وى را به رسالت فرستاد پیش فرعون ، گفت : من مى ترسم که مرا بکشند - که من یکى را از ایشان کشته ام . برادرم هارون را با من بفرست . و چون رسول صلى الله علیه و آله و سلم مرا فرمود که سوره برائت بر اهل مکه خوانم - و من صنادید(63) قریش را کشته بودم - نترسیدم و برفتم و بر ایشان خواندم و تهدید و عیدشان (64) کردم .
گفت : تو فاضلترى ، یا عیسى ؟ گفت : مریم در بیت المقدس بود، چون وضع حملش شد، آواز آمد که برون رو که این خانه عبادت است نه خانه ولادت ، و مادر مرا چون وضع حمل شد برون کعبه ، آواز آمد که به اندرون کعبه آى و من در اندرون کعبه در وجودم آمدم . گفت : راست گفتى یا امیر المومنین .


نوشته شده در  پنج شنبه 85/11/26ساعت  11:41 صبح  توسط سید هادی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
:. نصیحت .:
[عناوین آرشیوشده]